مدح و وفات حضرت خدیجه سلاماللهعلیها
ای عـاشـق هـر آیـۀ قـرآنِ پـیـغـمـبـر ای اولــیــن آرایــۀ ایـمـانِ پـیـغــمـبـر آرامـشِ قـلـبِ قـرارِ قـلـبِ ایـن عـالـم سنگ صبـور و مـرهم هر آنِ پیغمبر ای باسـلـیـقه، با محـبت، مـادر باران بـانـوی خـانه، شـاخـۀ ریحانِ پیغـمبر تا آخـر دنـیـا نمـکگـیر مـرامِ توست هر کس که خورده لقمهای از نانِ پیغمبر مهـمـاننـوازِ مـهـربانِ خـانۀ رحـمـت بعد از تو ماتم میشود مهمانِ پیغمبر شعب ابیطالب کنارت باغ رضوان است دور از تو دنیا میشود زندان پیغمبر سخت است بعد از تو تمامِ لحظههای وحی ای نان و خـرمایت توانِ جانِ پیغمبر رنگی دگر دادی تجارت را و عالم دید با سکههایت ضرب شد احسانِ پیغمبر از آن همه ثروت نداری یک کفن حتی داراییات را کردهای قـربانِ پیـغـمبر جای کفن گفتی عبای همسرت کافیست گـفتی عبا شد چـشمها گـریان پیغـمبر گـفـتی عـبا شـبه پـیـمـبر یـادمـان آمـد گفتی عبا، پُر اشک شد دامانِ پیغمبر شام غریبان حرم بود و عبا میسوخت در شعـلههای خـیـمۀ طـفـلان پیغـمبر |